نقش فوتبال در جنگ ها و درگیری های سیاسی

نقش فوتبال در جنگ ها و درگیری های سیاسی

در دنیای پرهیجان فوتبال، گاهی اتفاقاتی رخ می‌دهند که فراتر از زمین بازی هستند؛ مسائلی که با سیاست، جنگ و حتی سرنوشت ملت‌ها گره می‌خورند. در این مقاله اختصاصی، با نگاهی به نقش فوتبال در جنگ‌ها و درگیری‌های سیاسی، تصمیم گرفتیم شما را به سفری متفاوت ببریم؛ سفری در دل تاریخ، سیاست و فوتبال، تا ببینیم چطور این ورزش محبوب جهانی در میانه‌ی جنگ‌ها و تنش‌های سیاسی نقش‌آفرینی کرده است. با ما همراه باشید تا یک‌بار دیگر قدرت فراتر از ورزشِ فوتبال را مرور کنیم.

فهرست مطالب

آغاز

فوتبال، ورزشی که میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان به هیجان می‌آورد، همواره فراتر از یک بازی ساده بوده است. شور و اشتیاقی که مردم نسبت به تیم‌های ملی و باشگاهی خود دارند، آن را به ابزاری قدرتمند برای همبستگی، رقابت، اعتراض، و حتی نفرت بدل کرده است.

نقش فوتبال در جنگ ها و درگیری های سیاسی ، نمونه‌ای بارز از تأثیر این ورزش بر فراتر از مستطیل سبز است؛ جایی که فوتبال نه تنها تحت تأثیر سیاست قرار گرفته، بلکه خود نیز عاملی تأثیرگذار بر فرآیندهای سیاسی، جنگ‌ها و درگیری‌های بین‌المللی و داخلی بوده است.

در این مقاله، نقش فوتبال را در شکل‌گیری، تشدید یا کاهش تنش‌های سیاسی و نظامی بررسی می‌کنیم.

۱. فوتبال به‌عنوان ابزار ملی‌گرایی و هویت‌سازی

در بسیاری از کشورها، فوتبال به ابزاری برای تقویت هویت ملی تبدیل شده است. بازی‌های تیم‌های ملی در مسابقات جهانی یا قاره‌ای، می‌تواند حس غرور و تعلق ملی را تقویت کند، به‌ویژه در کشورهایی که با بحران‌های داخلی یا تهدیدهای خارجی مواجه هستند. این پدیده می‌تواند هم منجر به اتحاد شود و هم گاهی به افراط در ملی‌گرایی منجر گردد.

نمونه: آرژانتین و انگلستان – جنگ فالکلند

در سال ۱۹۸۲، جنگی بین آرژانتین و بریتانیا بر سر جزایر فالکلند (مالویناس) رخ داد. چهار سال پس از پایان این جنگ، آرژانتین و انگلیس در جام جهانی ۱۹۸۶ به مصاف یکدیگر رفتند. آن بازی تاریخی که با گل مشهور «دست خدا» مارادونا همراه بود، فقط یک مسابقه فوتبال نبود؛ بلکه انتقام نمادین آرژانتینی‌ها از بریتانیایی‌ها در ذهن بسیاری تلقی شد.

مارادونا بعدها گفت:

ما آن‌ها را شکست دادیم، نه فقط در فوتبال، بلکه از طرف مردم آرژانتین به خاطر آنچه در فالکلند گذشت

نقش فوتبال در جنگ ها و درگیری های سیاسی

۲. فوتبال به‌عنوان آتش‌بیار درگیری‌های قومی و نژادی

در جوامعی که تنش‌های قومی، نژادی یا مذهبی وجود دارد، فوتبال می‌تواند به‌جای وحدت، به میدان نبرد تبدیل شود. باشگاه‌ها یا تیم‌های ملی، نماد هویت‌های متضاد می‌شوند و درگیری‌های موجود را تشدید می‌کنند.

نمونه: جنگ فوتبال – هندوراس و السالوادور

در سال ۱۹۶۹، سه مسابقه مقدماتی جام جهانی میان تیم‌های ملی هندوراس و السالوادور، به بهانه‌ای برای یک درگیری مسلحانه شدید بین دو کشور بدل شد که به «جنگ فوتبال» شهرت یافت. گرچه ریشه‌های درگیری عمیق‌تر و مربوط به مسائل اقتصادی و مهاجرتی بود، اما فوتبال جرقه نهایی را زد.

این جنگ ۱۰۰ ساعته منجر به کشته شدن بیش از ۲۰۰۰ نفر شد و روابط دو کشور را برای سال‌ها تیره کرد.

۳. فوتبال در خدمت ایدئولوژی‌ها و حکومت‌های استبدادی

حکومت‌های استبدادی و دیکتاتورها همواره به‌خوبی از قدرت فوتبال آگاه بوده‌اند. برای آن‌ها، فوتبال ابزاری برای تبلیغات، کنترل جمعیت و حتی تحریف واقعیت‌های تلخ اجتماعی و اقتصادی بوده است.

نمونه: آلمان نازی

در دوران حکومت نازی‌ها، فوتبال به شدت تحت کنترل دولت درآمد. آدولف هیتلر از مسابقات فوتبال – به‌ویژه در المپیک ۱۹۳۶ و جام جهانی ۱۹۳۸ – برای نمایش برتری نژاد آریایی بهره‌برداری کرد. با این حال، شکست زودهنگام آلمان در جام جهانی ضربه‌ای به این تبلیغات وارد کرد.

نمونه: فرانکو و رئال مادرید

در اسپانیا، فرانسیسکو فرانکو، دیکتاتور فاشیست، از باشگاه رئال مادرید به‌عنوان نماد قدرت حکومت مرکزی بهره برد. در مقابل، بارسلونا به سمبل مقاومت مردم کاتالونیا بدل شد. جدال‌های ال‌کلاسیکو در آن دوران تنها رقابت فوتبالی نبود، بلکه تقابل سیاسی و فرهنگی بین کاتالونیای تحت فشار و حکومت مرکزی بود.

۴. باشگاه‌ها به‌عنوان نمادهای سیاسی

در برخی کشورها، باشگاه‌های فوتبال نماینده جریانات سیاسی، مذهبی یا قومی خاصی هستند. هواداران این باشگاه‌ها گاه به گروه‌های شبه‌نظامی یا سیاسی وابسته‌اند.

نمونه: سلتیک و رنجرز در اسکاتلند

باشگاه سلتیک عمدتاً هواداران کاتولیک ایرلندی دارد، در حالی که رنجرز نماینده پروتستان‌های اسکاتلند است. مسابقات بین این دو تیم (Old Firm) همواره همراه با خشونت، شعارهای مذهبی و ملی‌گرایانه و درگیری‌های خیابانی بوده است.

Celtic Rangers

نمونه: ستاره سرخ بلگراد و پارتیزان

در یوگسلاوی سابق، ستاره سرخ بلگراد و پارتیزان بلگراد دو باشگاه بزرگ با هواداران متفاوت سیاسی و نظامی بودند. ستاره سرخ نماد ملی‌گرایان صرب و پارتیزان وابسته به ارتش و حکومت مرکزی بود. هواداران ستاره سرخ بعدها در درگیری‌های نظامی در بوسنی، کرواسی و کوزوو نقش شبه‌نظامی داشتند.

۵. فوتبال به‌عنوان نیروی صلح‌آور و امید

در مقابل، فوتبال گاه به ابزاری برای آشتی، صلح و همبستگی انسانی تبدیل شده است. به‌ویژه در دوران پس از جنگ‌ها یا بحران‌های داخلی، فوتبال می‌تواند پلی برای ارتباط دوباره میان مردم باشد.

نمونه: ساحل عاج و دیدیه دروگبا

در سال ۲۰۰۵، تیم ملی ساحل عاج به جام جهانی صعود کرد، در حالی‌که کشور درگیر جنگ داخلی بود. دیدیه دروگبا، کاپیتان تیم، از تلویزیون ملی خواست که سلاح‌ها را کنار بگذارند. سخنان او تأثیر عمیقی گذاشت و در نهایت آتش‌بس کوتاه‌مدتی برقرار شد. بعدها، مسابقه‌ای که در منطقه تحت کنترل شورشیان برگزار شد، قدمی مهم در روند صلح بود.

Didier Drogba

۶. جام جهانی و استفاده ابزاری حکومت‌ها

برگزاری جام جهانی در کشورهای دارای حکومت‌های اقتدارگرا، همواره با اتهام بهره‌برداری سیاسی همراه بوده است. حکومت‌ها تلاش می‌کنند با موفقیت در برگزاری یا نتایج تیم ملی، محبوبیت کسب کنند.

نمونه: جام جهانی ۱۹۷۸ – آرژانتین

در زمان دیکتاتوری نظامی خورخه ویدلا، آرژانتین میزبان جام جهانی بود. رژیم نظامی تلاش کرد با استفاده از این مسابقات، چهره‌ای مثبت از خود به جهان نشان دهد. گفته می‌شود که حتی در بعضی بازی‌ها از نفوذ سیاسی برای تأثیر بر نتایج استفاده شد.

نمونه: جام جهانی ۲۰۱۸ – روسیه

پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، از میزبانی جام جهانی ۲۰۱۸ برای تقویت جایگاه بین‌المللی روسیه استفاده کرد. برگزاری موفق این تورنمنت، تا حدی وجهه روسیه را در سطح جهانی بهبود داد، در حالی‌که منتقدان از محدودیت رسانه‌ها و سرکوب مخالفان سخن می‌گفتند.

۷. فوتبال زنان و مبارزه برای برابری سیاسی

فوتبال زنان نیز به عرصه‌ای برای مبارزه علیه تبعیض و نابرابری تبدیل شده است. در برخی کشورها، زنان برای حق بازی یا تماشای فوتبال باید با ساختارهای سیاسی بجنگند.

نمونه: ایران

در ایران، ورود زنان به ورزشگاه‌ها سال‌ها ممنوع بود. فشارهای بین‌المللی و اعتراضات مردمی باعث شد در چند مسابقه، به‌صورت محدود، زنان اجازه ورود به ورزشگاه را بیابند. تیم ملی فوتبال زنان ایران، علیرغم امکانات محدود، به نماد مقاومت و پیشرفت تبدیل شده است.

نمونه: آمریکا

بازیکنان تیم ملی زنان آمریکا، علی‌رغم موفقیت‌های فراوان، سال‌ها برای برابری دستمزد با مردان جنگیدند. مبارزات آن‌ها، بعداً به یک نماد سیاسی و اجتماعی تبدیل شد و حمایت گسترده جهانی را جلب کرد.

نتیجه‌گیری

فوتبال، فراتر از مرزهای ورزش، به عرصه‌ای تأثیرگذار در سیاست، جنگ و صلح بدل شده است. گاه آتش درگیری‌ها را شعله‌ورتر کرده، گاه صدای صلح و اتحاد بوده است. نقش فوتبال در جنگ ها و درگیری های سیاسی ، نمونه‌ای آشکار از این واقعیت است؛ جایی که حکومت‌ها، ملت‌ها، اقلیت‌ها و حتی جنبش‌های اجتماعی، از این ورزش محبوب به‌عنوان ابزار یا بستر استفاده کرده‌اند. فوتبالی که قلب میلیون‌ها انسان را تسخیر کرده، هم توانایی شعله‌ور کردن جنگ را دارد و هم قدرت خاموش کردن آن را. در جهانی که همواره با تنش‌های سیاسی روبه‌روست، شاید فوتبال یکی از معدود زبان‌های مشترک انسانی باشد که بتواند مرزها را درنوردد.

صحبت پایانی

امیدواریم از مطالعه‌ی این مقاله خاص و پرمفهوم لذت برده باشید. همان‌طور که دیدید، فوتبال تنها یک بازی نیست؛ بلکه آینه‌ای‌ست از آنچه در جامعه و جهان می‌گذرد. ما در بت‌لند۹۰ همیشه تلاش می‌کنیم تا از زاویه‌ای تازه به اتفاقات فوتبالی نگاه کنیم و حرف‌هایی بزنیم که کمتر شنیده شده‌اند.

خوشحال می‌شویم نظرتان را درباره‌ی این مقاله با ما به اشتراک بگذارید، و اگر دوست داشتید، آن را با دوستان فوتبالی‌تان هم به اشتراک بگذارید.

تا مقاله‌ای دیگر، سرشار از هیجان و بینش
 همراه ما باشید

با احترام: تیم مجله خبری بتلند90

شبکه های اجتماعی

خبرنامه

برای دریافت جدیدترین اخبار سایت بت لند ۹۰ می توانید عضو خبرنامه ما شوید.