مقدمه
فوتبال تنها یک ورزش نیست؛ دنیایی است سرشار از عشق، تعصب، پول، سیاست و البته خیانت. بازیکنان بزرگی در طول تاریخ با تمام وجود برای تیمهایشان جنگیدهاند، جام آوردهاند، اشک ریختهاند و قلب میلیونها هوادار را به دست آوردهاند. اما در نقطهای از مسیر، همان تیمهایی که آنها را به قهرمان بدل کرده بودند، به راحتی دست رد بر سینهشان زدند. گاهی بهخاطر سن بالا، گاهی بهخاطر مسائل مالی، گاهی بهدلیل سیاستهای مدیریتی و گاه تنها بهخاطر جاهطلبی بیپایان باشگاهها. اینجاست که واژهی “خیانت” معنا پیدا میکند.
خیانت در فوتبال لزوماً به معنای فروش یک بازیکن نیست. بلکه بیشتر به لحظهای اشاره دارد که بازیکن، خود را بخشی از خانواده باشگاه میداند اما ناگهان با تصمیمی غیرمنتظره کنار گذاشته میشود. در این مقاله قصد داریم نگاهی بیندازیم به 10 بازیکنی که توسط تیمشون خیانت دیدند؛ فوتبالیستهایی که قربانی تصمیمات بیرحمانهی تیمهایشان شدند. از اسطورههایی که با بیمهری بدرقه شدند تا بازیکنانی که بهخاطر منافع لحظهای فدای سیاستهای باشگاه شدند.
۱. ایکر کاسیاس – خداحافظی تلخ با رئال مادرید

هیچ تصویری برای هواداران رئال مادرید تلختر از کنفرانس مطبوعاتی خداحافظی ایکر کاسیاس نبود؛ جایی که کاپیتان افسانهای باشگاه، تنها و بدون هیچیک از مدیران رئال پشت میکروفن نشست و اشک ریخت. کاسیاس از ۹ سالگی به رئال پیوست و بیش از ۷۰۰ بازی برای این تیم انجام داد. او سه قهرمانی لیگ قهرمانان، پنج قهرمانی لالیگا و جامهای متعدد دیگر را به ویترین رئال آورد.
اما زمانی که دوران افت طبیعی او از راه رسید، باشگاه کوچکترین حمایتی از او نکرد. هواداران بخشی از سانتیاگو برنابئو علیه او شعار دادند و مدیران باشگاه ترجیح دادند در سکوت، او را به پورتو بفروشند. نحوهی برخورد رئال با کاپیتانش آنقدر بیرحمانه بود که حتی کریستیانو رونالدو و چند ستاره دیگر هم لب به اعتراض گشودند.
این اتفاق بهخوبی نشان داد که حتی اسطورهها هم در برابر منطق سرد تجارت و سیاست باشگاهها مصون نیستند.
۲. رائول گونسالس – پایان غمانگیز “آقای گل”

دیگر ستارهای که توسط رئال مادرید کنار گذاشته شد، کسی نبود جز رائول، محبوبترین شماره ۷ تاریخ این باشگاه. رائول بیش از ۱۵ سال برای رئال گل زد و نماد تعصب بود. او رکورددار گلزنی در رئال مادرید شد و بارها با بوسه زدن بر بازوبند کاپیتانی، عشقش به باشگاه را نشان داد.
اما فلورنتینو پرز، رئیس وقت باشگاه، تصمیم گرفت او را کنار بگذارد تا جا برای ستارههای جدید باز شود. رائول در حالی به شالکه رفت که هنوز میتوانست برای رئال بدرخشد و اتفاقاً در آلمان با عملکردی خیرهکننده نشان داد که رئال عجولانه تصمیم گرفته بود.
در میان 10 بازیکنی که توسط تیمشون خیانت دیدند، رائول یکی از دردناکترین نمونههاست؛ اسطورهای که با تمام وجود برای باشگاهش جنگید، اما در نهایت با تصمیمی بیرحمانه کنار گذاشته شد. خیانت به رائول آنقدر آشکار بود که هنوز هم بسیاری از هواداران رئال معتقدند باشگاه هیچگاه نتوانست جای خالی او را پر کند.
۳. رونالدینیو – نابغهای که بارسا فراموشش کرد

رونالدینیو کسی بود که بارسلونا را از دوران تاریک اوایل دهه ۲۰۰۰ بیرون کشید. او با لبخند و جادویش نوکمپ را روشن کرد و زمینهساز ظهور لئو مسی شد. با این حال، زمانی که دوران افت نسبی او آغاز شد، بارسا به سرعت تصمیم گرفت او را کنار بگذارد.
جالب اینجاست که رونالدینیو تنها ۲۸ سال داشت و هنوز میتوانست سالها بدرخشد. اما پپ گواردیولا در شروع دوران مربیگریاش تصمیم گرفت او و دکو را کنار بگذارد تا تیمی تازه بنا کند. هرچند این تصمیم بعدها به ظهور نسل طلایی بارسا انجامید، اما نحوهی برخورد با رونالدینیو برای بسیاری از هواداران چیزی جز خیانت نبود.
رونالدینیو هرگز در تیمی دیگر نتوانست همان جادوی بارسا را تکرار کند و به تدریج از سطح اول فوتبال محو شد.
۴. آندرهآ پیرلو – تحقیر در میلان، شکوفایی در یوونتوس

پیرلو یکی از بزرگترین هافبکهای تاریخ فوتبال ایتالیا است. او با پاسهای جادوییاش میلان را به قهرمانی لیگ قهرمانان رساند و با تیم ملی ایتالیا فاتح جام جهانی ۲۰۰۶ شد. با این وجود، در سال ۲۰۱۱ سران میلان به او گفتند که دیگر به پایان خط رسیده و باید باشگاه را ترک کند.
پیرلو با قلبی شکسته به یوونتوس پیوست و در کمال شگفتی، دوباره متولد شد. او چهار سال در یوونتوس درخشید، تیمش را به فینال لیگ قهرمانان رساند و بار دیگر نشان داد که میلان اشتباه بزرگی کرده است.
در فهرست 10 بازیکنی که توسط تیمشون خیانت دیدند، پیرلو جایگاهی ویژه دارد؛ مردی که با افتخار از میلان رفت اما با عملکردش ثابت کرد خیانت همیشه پایان نیست، بلکه گاهی آغاز درخششی دوباره است. خیانت میلان به پیرلو هنوز هم یکی از زخمهای ماندگار در تاریخ روسونری است.
۵. دیوید بکهام – قربانی سیاستهای منچستریونایتد

سر الکس فرگوسن و دیوید بکهام رابطهای نزدیک داشتند، اما وقتی اختلافات شخصی بالا گرفت، فرگوسن تصمیم گرفت ستاره محبوب هواداران را کنار بگذارد. انتقال بکهام به رئال مادرید یکی از شوکهای بزرگ فوتبال بود.
بکهام نماد یونایتد بود؛ محصول آکادمی، بازیکنی کاریزماتیک و کلیدی در موفقیتهای دهه ۹۰. اما باشگاه به جای حفظ او، درگیر جنگ قدرت شد و در نهایت او را قربانی کرد.
خیانت به بکهام نشان داد که حتی بزرگترین ستارههای یونایتد هم در برابر تصمیمات سر الکس در امان نیستند.
۶. ساموئل اتوئو – فروخته شد چون “دوست نداشتنی” بود

ساموئل اتوئو یکی از مهاجمان بزرگ تاریخ بارسلونا بود. او در فینال لیگ قهرمانان ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ گل زد و سهم بزرگی در موفقیتهای بارسا داشت. با این وجود، باشگاه تصمیم گرفت او را در تابستان ۲۰۰۹ در قالب معاوضه با زلاتان ابراهیموویچ به اینتر بفرستد.
اتوئو بعدها گفت: «احساس میکردم بارسا دیگر مرا نمیخواهد، حتی وقتی بهترین بازیهایم را انجام میدادم.» این تصمیم بارسا برای بسیاری از هواداران قابل درک نبود، بهخصوص که اتوئو در اینتر دوباره درخشید و با مورینیو سهگانه تاریخی را فتح کرد.
۷. کاکا – پایان تلخ در میلان و رئال

ریکاردو کاکا، برنده توپ طلای ۲۰۰۷، یکی از محبوبترین بازیکنان میلان بود. او تیم را به فینالهای لیگ قهرمانان برد و نماد وفاداری بود. با این حال، فشار مالی میلان باعث شد که او به رئال مادرید فروخته شود.
در رئال، مصدومیتها و بیاعتمادی مربیان باعث شدند که هرگز نتواند درخشش گذشتهاش را تکرار کند. در نهایت، کاکا به میلان برگشت، اما دیگر آن ستاره سابق نبود. بسیاری معتقدند میلان با فروش او به نوعی به کاکا خیانت کرد، چون بازیکنی که حاضر بود بماند، فدای تراز مالی شد.
در میان 10 بازیکنی که توسط تیمشون خیانت دیدند، داستان کاکا شاید غمانگیزترین باشد؛ قهرمانی که با وفاداریاش میتوانست سالها در میلان بماند، اما قربانی تصمیمی شد که بیشتر بوی تجارت میداد تا فوتبال.
۸. فرناندو تورس – معشوق لیورپول، قربانی پول چلسی

تورس در لیورپول به یک اسطوره بدل شده بود. هواداران او را “ال نینیو” صدا میزدند و هر بار که گل میزد، آنفیلد منفجر میشد. اما در ژانویه ۲۰۱۱ باشگاه بهطور غیرمنتظرهای او را به چلسی فروخت.
هرچند انتقال تورس رکورد نقل و انتقالات انگلیس را شکست، اما بسیاری از هواداران لیورپول احساس کردند که باشگاه با فروش نماد تیمشان خیانت کرده است. از سوی دیگر، تورس هم نتوانست در چلسی روزهای درخشانش را تکرار کند و دوران حرفهایاش به سراشیبی افتاد.
۹. رونالدو نازاریو – “مرد شیشهای” قربانی تصمیمات

رونالدو، پدیده برزیلی، در اینترمیلان روزهای تلخی را پشت سر گذاشت. او بارها مصدوم شد، اما هر بار با ارادهای خارقالعاده بازگشت. با این حال، زمانی که به آمادگی نزدیک میشد، اینتر تصمیم گرفت او را کنار بگذارد و به رئال بفروشد.
خیانت اینتر به رونالدو در حالی رخ داد که او یکی از محبوبترین بازیکنان تاریخ باشگاه بود. جالب اینجاست که رونالدو در رئال دوباره درخشید و ثابت کرد که هنوز هم یکی از بهترینهای جهان است.
در میان 10 بازیکنی که توسط تیمشون خیانت دیدند، رونالدو نمونهای است از اراده و افتخار؛ بازیکنی که حتی خیانت نمیتوانست جلوی درخشش دوبارهاش را بگیرد.
۱۰. لیلیان تورام و داوید ترزگه – قربانیان سقوط یوونتوس

بعد از ماجرای کالچوپولی در سال ۲۰۰۶، یوونتوس به دسته دوم سقوط کرد. باشگاه تصمیم گرفت بسیاری از ستارههایش را بفروشد. بازیکنانی مثل لیلیان تورام و داوید ترزگه مجبور شدند با تیمی که سالها برایش جنگیده بودند خداحافظی کنند.
این جداییها نه بهخاطر ضعف بازیکنان، بلکه تنها بهدلیل تصمیمات مدیریتی و فشارهای اقتصادی بود. بسیاری از هواداران یووه هنوز هم معتقدند باشگاه میتوانست بهتر از اسطورههایش حمایت کند.
چرا باشگاهها خیانت میکنند؟
حالا سؤال اساسی این است: چرا باشگاهها چنین رفتاری با اسطورههایشان دارند؟ دلایل متعددی وجود دارد:
سن و افت عملکرد: فوتبال حرفهای بیرحم است. وقتی بازیکنی کمی افت میکند، باشگاه بهجای حمایت، او را کنار میگذارد.
مالی و اقتصادی: گاهی فروش یک ستاره تنها راه نجات باشگاه از بحران مالی است.
سیاستهای مربی: مربیان جدید معمولاً میخواهند تیمی مطابق سلیقه خود بسازند، حتی اگر به قیمت کنار گذاشتن اسطورهها تمام شود.
رسانه و هواداران: فشار بیرونی نیز نقش دارد؛ وقتی تماشاگران یا رسانهها بازیکنی را مقصر میدانند، باشگاه برای آرام کردن فضا او را قربانی میکند.
نتیجهگیری
خیانت به فوتبالیستها در تاریخ این ورزش پدیدهای تکراری است. از کاسیاس و رائول در رئال تا پیرلو در میلان و رونالدینیو در بارسا، همه نشان میدهند که فوتبال مدرن بیشتر از آنکه به احساسات وفادار باشد، به تجارت شباهت دارد.
در میان 10 بازیکنی که توسط تیمشون خیانت دیدند، هرکدام داستانی از اشک، افتخار و بیمهری دارند؛ روایتهایی که یادآور چهرهی واقعی دنیای فوتبالاند.
با این حال، چیزی که باقی میماند، عشق هواداران است. حتی اگر باشگاهها بازیکنان را فراموش کنند، هواداران هرگز قهرمانانشان را از یاد نمیبرند. شاید همین وفاداری هواداران است که زخمهای خیانت باشگاهها را کمی التیام میبخشد.
کلام پایانی
دوستان عزیز، همانطور که دیدید، تاریخ فوتبال پر است از داستانهایی که نهتنها در زمین، بلکه در پشت پرده رقم خوردهاند. اسطورههایی که برای تیمشان مثل یک خانواده بودند، اما در لحظهای غافلگیر شدند و فهمیدند که در فوتبال حرفهای، عشق و وفاداری همیشه اولویت اول نیست. با این حال، چیزی که ماندگار است، خاطرات و عشقی است که میان بازیکنان و هواداران شکل میگیرد؛ چیزی که هیچ مدیری نمیتواند از بین ببرد.
از همراهی شما با مجله خبری بتلند۹۰ ممنونیم
امیدواریم این مقاله برایتان هم جذاب بوده باشد و هم یادآور این نکته که فوتبال، فراتر از یک بازی، پر از درسهای زندگی است.
با احترام: مجله خبری بتلند90