فوتبالیست هایی که قربانی سیاست شدند

فوتبالیست هایی که قربانی سیاست شدند

امروز با شما هستیم با یکی از متفاوت‌ترین و تأثیرگذارترین مقاله‌هایی که تا به حال منتشر کردیم؛ موضوعی که فراتر از فوتباله، و به قلب سیاست، اعتراض و شرافت انسانی می‌زنه. در دنیایی که گاهی ورزش و سیاست به هم گره می‌خورند، برخی بازیکنان تصمیم گرفتند نه‌ فقط به‌ خاطر افتخار، بلکه به‌خاطر ارزش‌هاشون، فوتبال رو کنار بگذارند. ما در این مقاله سعی کردیم به بررسی فوتبالیست هایی که قربانی سیاست شدند بپردازیم.

فهرست مطالب

مقدمه

فوتبال، فراتر از یک ورزش است. این بازی جهانی نه‌تنها الهام‌بخش میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا است، بلکه بارها و بارها به بستری برای نمایش قدرت، اعتراض، سیاست و ایستادگی نیز تبدیل شده است. بازیکنانی که وارد زمین می‌شوند، گاه فقط به‌عنوان ورزشکار دیده نمی‌شوند، بلکه به‌عنوان صدایی برای بی‌صدایان، نماینده‌ای برای اقلیت‌ها یا سمبلی برای مقاومت سیاسی شناخته می‌شوند. در طول تاریخ، برخی از این ستاره‌ها تصمیم گرفتند از فوتبال کناره‌گیری کنند، نه به‌خاطر مصدومیت یا بالا رفتن سن، بلکه به دلایل سیاسی و اخلاقی. این مقاله به بررسی برخی از برجسته‌ترین فوتبالیست هایی که قربانی سیاست شدند بازیکنانی می‌پردازد که فوتبال را در اوج یا میانه راه، به خاطر مسائل سیاسی ترک کردند.

۱. اریک کانتونا – از فوتبال تا کنشگری اجتماعی

فوتبالیست هایی که قربانی سیاست شدند

اریک کانتونا، ستاره فرانسوی باشگاه منچستریونایتد، یکی از نمادهای شورش و صدای متفاوت در فوتبال بود. اگرچه بازنشستگی او در سن ۳۰ سالگی برای بسیاری زودهنگام تلقی شد، اما کانتونا همیشه علاقه‌مند به مسائل سیاسی و اجتماعی بود.

او در سال‌های پس از فوتبال، بارها با رسانه‌ها درباره سیاست‌های مهاجرتی اروپا، فقر، نژادپرستی و بی‌عدالتی صحبت کرد و خود را از دنیای فوتبال دورتر و به دنیای تئاتر، فیلم و فعال‌گری نزدیک‌تر کرد. اگرچه بازنشستگی او کاملاً ناشی از سیاست نبود، اما جهت‌گیری و رویکرد او در خروج از فوتبال، بُعدی سیاسی و اعتراضی داشت.

۲. کارلوس کاسِلی – نه گفتن به ژنرال پینوشه

Carlos Caszely

کارلوس کاسلی، مهاجم افسانه‌ای تیم ملی شیلی، در زمان حکومت دیکتاتوری آگوستو پینوشه با شرایط دشواری روبرو شد. در سال ۱۹۷۴، او به همراه تیم ملی شیلی در آستانه بازی پلی‌آف برای جام جهانی آلمان بود. محل بازی برگشت برابر اتحاد جماهیر شوروی، ورزشگاه ملی سانتیاگو بود؛ همان‌جایی که رژیم پینوشه به شکنجه و اعدام مخالفان سیاسی می‌پرداخت.

شوروی حاضر نشد در آن ورزشگاه بازی کند، و فیفا در اقدامی عجیب، بازی را برگزار کرد، اما بدون تیم مقابل. کاسلی که از مخالفان پینوشه بود، به دلیل فعالیت‌هایش تحت فشار قرار گرفت و حتی مدتی مجبور به ترک فوتبال شد. او بعدها از فوتبال کناره‌گیری کرد و زندگی‌اش را وقف مبارزه با ناعدالتی و دفاع از حقوق بشر در کشورش کرد.

۳. سقراط – پزشک، فوتبالیست و فعال سیاسی

Socrates

سقراط، ستاره بی‌بدیل فوتبال برزیل در دهه ۱۹۸۰، مردی فراتر از مستطیل سبز بود. او پزشک بود، اهل مطالعه و سیاست، و در دوران دیکتاتوری نظامی برزیل، به یکی از صداهای اصلی اعتراض در فوتبال تبدیل شد. با راه‌اندازی جنبشی به نام «دموکراسی کورینتیانس» در باشگاه کورینتیانس، سقراط توانست فوتبال را به ابزار اعتراض مدنی تبدیل کند.

او علناً علیه دیکتاتوری صحبت می‌کرد، خواهان آزادی بیان، برگزاری انتخابات آزاد و پایان سانسور بود. سقراط بارها اعلام کرد که اگر شرایط سیاسی تغییر نکند، فوتبال را ترک خواهد کرد.

او نیز مانند بسیاری از فوتبالیست هایی که قربانی سیاست شدند ، در اوج محبوبیت، قید ادامه مسیر حرفه‌ای‌اش را زد و به جای رفتن به اروپا، مسیر فعالیت در عرصه سیاست و پزشکی را انتخاب کرد.

۴. علی کریمی – منتقد ساختار حکومتی

Ali Karimi

علی کریمی، اسطوره فوتبال ایران، در سال‌های پایانی فعالیتش، بیش از هر زمان دیگری به چهره‌ای سیاسی و منتقد بدل شد. او پس از دوران موفق در پرسپولیس، بایرن مونیخ و تیم ملی ایران، با اتخاذ مواضع تند علیه فساد، ساختارهای غیرشفاف فوتبال ایران و پس از آن، در اعتراض به سرکوب اعتراضات مردمی، به‌ویژه در سال ۱۴۰۱، به چهره‌ای سیاسی تبدیل شد.

علی کریمی به‌طور غیررسمی فوتبال را ترک کرد و از ایران مهاجرت نمود. اگرچه کناره‌گیری رسمی او از فوتبال به عنوان بازیکن زودتر رخ داده بود، اما عدم حضور او در بدنه مدیریتی یا مربیگری به خاطر برخوردهای سیاسی و تهدیدات علیه او قابل تحلیل است. علی کریمی اکنون به عنوان یکی از فعال‌ترین چهره‌های ایرانی در فضای مجازی، صدای بخش بزرگی از مردم ایران شده است.

۵. مهرداد پولادی – در تبعید اجباری

Mehrdad Pooladi

مهرداد پولادی، مدافع چپ پای تیم ملی ایران، پس از درخشش در جام جهانی ۲۰۱۴، درگیر پرونده‌ای شد که بیشتر از آنکه ورزشی باشد، سیاسی بود. او به خاطر خدمت سربازی و ماجرای معافیت جنجالی‌اش، تحت پیگرد قانونی قرار گرفت. پولادی که در آن زمان خارج از کشور بود، بازگشت به ایران را خطرناک دید و تصمیم گرفت فوتبال را در خارج ادامه دهد.

اما محرومیت از تیم ملی و فشارهای سیاسی، باعث شد که مسیر حرفه‌ای او نیز به بیراهه برود. او به‌نوعی فوتبال را نه با اراده خود، بلکه با اجبار ناشی از فشارهای سیاسی ترک کرد. سرنوشت او نمونه‌ای از مداخلات غیرفوتبالی در مسیر یک بازیکن بود.

۶. رامی عباس و ماجرای محمد صلاح

Mohamed Salah

در ماجرای محمد صلاح، ستاره مصری لیورپول، ردپای سیاست را به‌وضوح می‌توان دید. هرچند او فوتبال را ترک نکرد، اما بارها تهدید به کناره‌گیری کرده است. حضور ناخواسته‌اش در کمپین تبلیغاتی رئیس‌جمهور مصر، عبدالفتاح السیسی، و فشارهای سیاسی برای ایفای نقش در سیاست داخلی، او را با بحرانی جدی روبه‌رو کرد.

مدیر برنامه‌هایش، رامی عباس، به‌شدت با این دخالت‌ها مخالفت کرد و حتی صلاح تهدید کرد در صورت تداوم این فشارها، از تیم ملی مصر کناره‌گیری خواهد کرد. اگرچه این تهدید عملی نشد، اما تجربه‌ی او نشان داد که حتی چهره‌های بین‌المللی نیز می‌توانند قربانی مداخلات سیاسی شوند. صلاح نیز در زمره ی فوتبالیست هایی که قربانی سیاست شدند قرار می‌گیرد؛ بازیکنانی که ناخواسته درگیر بازی‌های قدرت شده‌اند و تلاش کرده‌اند نامشان را از سیاست جدا نگه دارند.

۷. لوئیز سوارز – فاش شدن ریشه‌های تبعیض

Luis Suarez

سوارز، ستاره اروگوئه‌ای، به خاطر درگیری‌های نژادی، نه‌فقط در زمین، بلکه در محیط سیاسی فوتبال قرار گرفت. ماجرای برخوردش با پاتریس اورا، که متهم به بیان الفاظ نژادپرستانه شد، باعث شد سوارز از سوی برخی محافل سیاسی مورد انتقاد قرار بگیرد. اگرچه او فوتبال را ترک نکرد، اما برخی هم‌تیمی‌هایش به دلیل این پرونده‌ها و سیاست‌زدگی فضای فوتبال، کناره‌گیری کردند یا به باشگاه‌های کوچک‌تر رفتند.

۸. هاکان شوکور – مهاجم در تبعید

Hakan Sukur

هاکان شوکور، اسطوره تیم ملی ترکیه و گلزن جام جهانی ۲۰۰۲، پس از پایان فوتبالش وارد سیاست شد و نماینده مجلس از حزب عدالت و توسعه (AKP) شد. اما پس از جدایی از اردوغان و اعلام حمایت از جنبش گولن، مورد پیگرد قرار گرفت، اموالش مصادره شد و او به ایالات متحده مهاجرت کرد.

شوکور در مصاحبه‌ای گفت: «من هیچ‌چیز نمانده‌ام، نه باشگاه، نه کشور، نه تیم ملی. همه چیزم را از من گرفتند.» او که پس از پایان فوتبال قصد داشت در ترکیه مربیگری یا فعالیت اجتماعی کند، عملاً به خاطر مسائل سیاسی، برای همیشه از فوتبال ترک داده شد.

نتیجه‌گیری

فوتبال، همان‌طور که شور، هیجان و عشق می‌آورد، گاه قربانی سیاست و قدرت نیز می‌شود. در این میان فوتبالیست هایی که قربانی سیاست شدند، کسانی هستند که در لحظاتی حساس، بین وفاداری به مردم، باورهای سیاسی و شغل‌شان، یکی را برگزیدند. تصمیم به ترک فوتبال به خاطر مسائل سیاسی، تصمیمی ساده نیست، اما گاهی تنها راه برای حفظ شرافت، ایستادگی و صداقت فردی است.

این بازیکنان، حتی اگر دیگر در میدان سبز حضور نداشته باشند، در قلب‌ها و تاریخ فوتبال به‌عنوان نمادهایی ماندگار از مقاومت و وجدان اجتماعی جاودانه خواهند ماند.

سخن آخر

دوستان عزیز بت لند90 و هواداران همیشگی فوتبال، همون‌طور که خوندید، دنیای فوتبال همیشه پر از گل و جام نیست. گاهی هم باید توپ رو کنار بذاری تا با صدات دنیا رو تکون بدی.

فوتبالیست هایی که قربانی سیاست شدند، شاید دیگه روی زمین سبز حضور نداشته باشن، اما توی ذهن ما به‌عنوان قهرمان‌هایی که برای حقیقت و عدالت جنگیدن، زنده‌ هستن. شاید ما هیچ‌وقت توی اون موقعیت‌های سخت نباشیم، اما می‌تونیم قدردان کسایی باشیم که بودن.

ممنون که تا پایان این مقاله همراه ما بودید. اگر براتون جالب بود، با دوستاتون به اشتراک بذارید و نظرتون رو هم زیر همین پست برامون بنویسید.

تا مقاله بعدی در بت‌لند۹۰، پرقدرت و باانرژی بمونید
موفق و پاینده باشید

شبکه های اجتماعی

خبرنامه

برای دریافت جدیدترین اخبار سایت بت لند ۹۰ می توانید عضو خبرنامه ما شوید.